عاشوری تلوکی گفت: ترجمه قرآن کوشا متأثر از فن ترجمه کاوی است زیرا مترجم سالها در این حوزه فعالیت کرده و نقدهای گوناگونی در این زمینه نگاشته است.
به گزارش وبگاه اطلاعرسانی استاد کوشا به نقل از ایکنا، حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی کوشا، مترجم، قرآنپژوه چندی پیش خبر داد، ترجمهای از قرآن کریم را به اتمام رسانده و اکنون این ترجمه در مرحله بازخوانی و ویراستاری است و به زودی چاپ آن به ناشری حرفهای و توانمند میسپارد، بهاالدین خرمشاهی، مترجم قرآن و چهره ماندگار ایران و نادعلی عاشوری تَلوکی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد ویراستاری این ترجمه را برعهده دارند، برای آشنایی بیشتر با این اثر گفتوگویی با نادعلی عاشوری داشتیم که مشروح آن را در زیر میخوانید.
در ابتدای بحث بفرمایید، شما ترجمه قرآن محمدعلی کوشا را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من ترجمه حاضر در زمره معدود ترجمههای برجسته و ممتاز معاصر است که بسیاری از ویژگیهای یک ترجمه خوب داراست و مترجم آن هم پس از سالها تجربه اندوزی در حوزه «ترجمه کاوی قرآن» و به دست آوردن مهارتهای لازم در این زمینه و کسب دانشهای ضروری، بدان اقدام کرده است.
محمدعلی کوشا از جمله ترجمه پژوهان شناخته شده است که چندین دهه عمرش را در راه خدمت به قرآن، به ویژه در نقد و معرفی ترجمههای فارسی قرآن سپری کرده است. او اولین مترجم حوزوی قرآن است که از نقد ترجمه به ترجمه قرآن رسیده است. مترجمانی هستند که پیش از آغاز ترجمه، حتی یک مقاله نقد ترجمه هم ننوشتند، و نه تنها از صدها مقالهای که در حوزه نقد ترجمههای قرآن به نگارش درآمده هیچ اطلاعی ندارند، بلکه موارد متعددی را میتوانیم شاهد بیاوریم که مترجم تازه پس از انتشار ترجمهاش و مواجه شدن با دیدگاههای انتقادی منتقدان، با «نقد ترجمه» و مقالههای فراوان مربوط به آن آشنا شده است. در حالی که کوشا پس از چندین دهه آشناییِ مستمر با دهها ترجمه قدیم و جدید قرآن و تجربه اندوزی فراوان در این وادیِ و بازخوانی مکرر ترجمههای دیگران از جمله ترجمه مرحوم صالحی نجف آبادی و ویرایش نهایی و انتشار آن، اقدام به ترجمه قرآن کرده است. او از نقطه نظرات اصلاحی دو ویراستار و چندین دستیار هم بهره گرفته و به همین جهت است که توانسته ترجمهای عرضه کند که در نوع خود اثری مستقل به حساب میآید و مطمئنم که در زمره ترجمههای ممتاز معاصر طبقهبندی میشود.
به نظر شما مهمترین ویژگیهای این ترجمه چیست؟
این ترجمه را باید چکیده تجربههای مترجمان پیشین و عصاره آگاهیهای ترجمه پژوهانه سه دهه اخیر که محمدعلی کوشا هم بخشی از آن تجربهها و آگاهیهاست به شمار بیاوریم که توانست با بهره گیری از این دانشها و مهارتها، ترجمهای عرضه کند که هم از نظر مضمون و محتوا، دقیق و امین است و هم از جهت نثر و نگارش، روان و شیواست و هم بر مبنای نثر معیار امروزین تدوین شده است. مشکل اصلیِ ترجمه قرآن که به نظرم مهمترین مشکل این کار هم هست جمع میان این دو نکته تقریباً غیر ممکن، ولی لازم و ضروری است. یعنی مراعات دقت و امانت از یک سو، و زیبایی و شیوایی از سوی دیگر که کوشا توانسته تا حدود زیادی به این مهم جامه عمل بپوشاند. این ترجمه نه آنچنان فنی و تخصصی است که تنها برای اهل فن قابل استفاده باشد و نه آنقدر نازل و سطحی است که از شأن قرآن به دور باشد. ترجمهای روان و خوشخوان با نثری شیرین و دلنشین است که برای همگان قابل فهم است و به همان اندازه که میتواند برای خواص قابل استفاده باشد، عموم مردم نیز میتوانند از آن بهرهمند شوند. علاوه بر این، مترجم ضمن مراجعه به متون و منابع بسیار زیادی-در حدود یکصد و پنجاه منبع-که بخش اعظم آنها در زمره منابع دست اول است، علاوه بر اینکه به خوبی توانست ارزش علمی و اعتبار تحقیقی اثر خود را دوچندان سازد، دو اقدام مهم دیگری را هم همزمان انجام داد که بسیار درخور توجه است.
نخستین این اقدام را «پانوشت نگاری» نامگذاری کردم که برای تبیین و تفسیر بیشتر آیات انجام میشود و مترجم هم به خوبی توانسته با بهره گیری از آن همه منابع قرآنی و غیر قرآنی، شرح و توضیح بیشتری را در ذیل بسیاری از آیات، و در پایین صفحهها بیاورد و پانوشتهای سودمند و فراوانی را در حوزههای مختلف علوم اسلامی و قرآنی، با ذکر درست و علمی منابع نقل کند که نتیجه آن شد که علاوه بر ترجمه، یک دوره تفسیر قرآن هم عرضه شده است؛ و این البته یک شیوه رایجی است که دیگران هم کم و بیش به آن توجه داشتهاند و پانوشتهایی را در ترجمههاشان آوردهاند. ولی تفاوت کار کوشا در این است که حجم و محتوای پانوشتهایش قابل توجه و در حد یک تفسیر مجمل است و خواننده با داشتن این ترجمه میتواند ساعتها و بلکه روزها بدون در اختیار داشتن کتابی دیگر، از مطالب قرآنی و مفاهیم تفسیری بهرهمند شود.
اقدام دیگر او را «مؤخره نگاری» اسمگذاری کردم که در واقع دروازه ورود خواننده به ترجمه محسوب میشود و به همین دلیل بسیار با اهمیت است. نوشتهای که به خاطر مراعات ادب شرع، به جای مقدمه و آغاز قرآن، در مؤخره و پایان ترجمه میآید و مترجم در آن به شرح و توضیح شیوه و روش خاصی که در ترجمه خود در پیش گرفته و اصول و مبانی که اتخاذ کرده سخن میگوید و از تاریخ ترجمه و سیر تحول آن بحث میکند. امری که متأسفانه در بسیاری از ترجمههای ممتاز معاصر هم مغفول مانده است. به هر حال، برخلاف بسیاری از ترجمهها که مؤخره مفصلی ندارند، جناب استاد کوشا مؤخره مفصلی را ارائه کرد که در جای خود بسیار سودمند است. در بخش اول بحث مهمی را در تاریخ ترجمه فارسی قرآن و سیر تحول آن تا به امروز مطرح کرد و برخی نمونهها را از هر یک به اجمال معرفی فرمود؛ و در بخش دوم به روش تحقیق خود و شیوهای که در ترجمهاش اتخاذ کرده اشاره کرد که به نظرم میتواند شیوه نامه نگارش ترجمه قرآن برای آیندگان تلقی شود و قطعاً تأثیر زیادی در ترجمههای آینده خواهد داشت. با این حال، به آنچه که خود در مؤخره آورده اکتفا نکرد و از بنده و جناب خرمشاهی هم درخواست کرد که تحت عنوان «سخن ویراستاران» مباحثی را که لازم میدانیم در پی نگاشت مؤخره بیاوریم که نتیجه آن افزایش سی صفحه دیگر بر حجم ترجمه شد.
همچنین در پایان ترجمه شاید برای اولین بار باشد که منابع مورد استفاده یک مترجم که در حدود صد و پنجاه منبع میشود به صورت علمی و درست، نمایه شده برای خوانندگان معرفی میشود تا اگر مایل بودند که به تحقیقات بیشتری بپردازند منابع لازم را به درستی بشناسند. علاوه بر اینها، باید از ویژگیهای درخور توجهدیگری هم یاد کنم مانند اینکه با وسواس علمیِ درست و بجایی که به خرج داد، و دقت و احتیاط بسیار زیادی که در گزینش واژهها و نظم و چینش آنها به کار برد و بازخوانیهای مکرر و فراوانی که در جهت بهسازی آن انجام داد، موجب شد که نثر ترجمه بسیار سلیس و روان، و متن آن پیراسته از هر گونه اشتباهات حروف نگاری باشد. او هرگز برای انتشار ترجمهاش شتاب نکرد و تا حصول اطمینان از برطرف شدن هر گونه کاستی و کمبودی که ممکن است در یک چنین طرح عظیمی رخ دهد انتشارش را به تعویق انداخت و بارها به اصلاح و بهسازی آن اقدام کرد.
کوشا در فهم واژههای قرآنی، تنها به مراجعه به کتابهای لغت، اعم از اینکه لغتنامههای عربی باشد یا فرهنگنامههای قرآنی اکتفا نکرد، بلکه با تکیه بر فهم قرآن با قرآن و توجه به سیاق آیات، و مراجعه به کاربردهای مختلف یک واژه در قرآن، برگردان دقیق تری از آیات ارائه کرد که در جای خود قابل توجه است و روش «ترجمۀ قرآن با قرآن» را تداعی میکند.
پیشبینی من این است که ویژگیهای مذکور باعث میشود که این ترجمه در آنچنان جایگاهی قرار بگیرد که از معدود ترجمههای دوران معاصر میشود که در سالهای آتی در محافل علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار میگیرد و جایگاهی ویژه مییابد و محور بحث و بررسیهای رسالههای متعدد دانشجویان دکتری علوم قرآن و حدیث، زبان و ادبیات عرب و زبان و ادبیات فارسی میشود و مقالههای فراوانی در تأیید و تعریف یا نقد و بررسی آن نگاشته خواهد شد.
با این ویژگیهایی که ذکر کردید آیا به نظر شما نقد و ایرادی هم به آن وارد هست؟
مطمئناً وارد هست و جز این نباید اندیشید. وارد بودن نقد و ایراد به ترجمهها نه به خاطر ضعف ترجمهها یا نقص آنهاست، بلکه از نظر سختی کار و دشواری مسیر است که هر اندازه مترجم سعی و تلاش کند باز هم نکتههایی مغفول میماند. ما هرگز نباید هیچ ترجمهای را بدون ایراد و خالی از نقد بدانیم. بیان ویژگیهای مذکور هرگز به معنای مصونیت از نقد و نظر نبوده و نیست، بلکه توصیف سختی کار و بیان میزان دقت و احتیاط مترجم است که هیچ گونه کوتاهی و کاهلی را در انجام این امر مهم روا نداشته است.
در موضوع ترجمه قرآن هرگز نباید یک نکته بسیار مهم را فراموش کنیم یا از آن غافل شویم. آن نکته مهم این است که ترجمه قرآن «پروژه»ای نیست که مترجمی بتواند در یک بازه زمانی مشخص، به تنهایی یا با همکاری دیگری آن را به پایان برساند و خیال همه را آسوده سازد؛ بلکه «پروسه»ای زمانبر است که هر مترجمی تنها میتواند امیدوار باشد که یک گام به جلو بردارد و ترجمهای عرضه کند که میزان کمبودهایش از ترجمههای پیشین کمتر باشد. به همین دلیل، هم جناب استاد کوشا و هم ویراستاران به صراحت اعلام میدارند که در آنچه به آنها مربوط میشده نه تنها کمترین کوتاهی روا نداشتند و از کوچکترین دقتی فروگذار نکردند، بلکه نهایت سعی و تلاش خود را به کار بردند تا در حد امکان ترجمهای دقیق عرضه کنند بدان امید که میزان ایرادهایش از آثار مشابه پیشین کمتر باشد. اما در اینکه چنین توفیقی یافتهاند یا خیر؛ اگرچه آنها معتقدند که این گونه شده، ولی باید منتظر ماند و با دیدگاه صاحب نظران و منتقدان آشنا شد؛ آنگاه دید که نظر آنها در این باره چیست، و به همین دلیل، مترجم و ویراستاران با صدای رسا اعلام میدارند که چشم به راه دیدگاههای اصلاحی مترجمان پیشکسوت و نظرات پیشنهادی و نگاه انتقادی منتقدان صاحب صلاحیت هستند که با ارائه نظرات اصلاحیِ خویش، در جهت پیراستن کاستیهای احتمالیاش سهیم باشند. آنها ضمن اینکه هرگز خود را مصون از خطا و اشتباه نمیدانند، به اصلِ اصیل «حیاه العلم بالنقد و الرد» به جد باور دارند و با همۀ وجود این فرمایش معصوم را نصب العین قرار داده اند که «أحبُّ إخوانی الیَّ مَن أهدی إلِیَّ عیوبی». مطمئناً این اثرمرکز توجه مترجمان و منتقدان قرار خواهد گرفت و آنها این اثر علمی را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار خواهند داد که قطعاً رویداد فرهنگی مبارک و خجستهای را رقم خواهد زد و به ارتقای سطح کیفی ترجمههای قرآن منتهی خواهد شد که مطلوب همگان است و ما نیز از آن استقبال خواهیم کرد.
تنها نکته قابل تذکر این است که، چون هیچ محققی درجا نمیزند و متوقف نمیشود و دائماً در حال افزایش آگاهیها و تجربههای علمی خویش است، بهتر است محققان ارجمند و منتقدان گرانقدر برای نقد و بررسی دیدگاههای مترجم یا ویراستاران به آخرین مقالهها و آخرین کتابهای آنان که دربردارنده آخرین دیدگاههای آنهاست مراجعه کنند تا اظهارنظرهایشان دقیقتر و انتقادهایشان صائبتر باشد.
امیدواریم در آستانه ورود به هزار و چهارصدمین سال خورشیدی، اثری ماندگار و ترجمهای تأثیرگذار را در حوزه علوم و معارف قرآن شاهد باشیم که نه تنها سالیان سال خوش نشین محافل اهل ایمان و میهمان مجالس انس با قرآن میشود، این ظرفیت را هم داشته باشد که معیار ارزیابی دیگر ترجمههای قرآن و ملاک سنجش درستی و نادرستی آنها نیز قرار گیرد.