«کبد» در آیۀ «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَدٍ» (بلد، 4)، به معنی «کمال اعتدال و استواری» است.

 

 

هرچند طبق معمول «کبد» را در آیۀ «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَدٍ» (بلد، 4)، به معنی «رنج و سختی» گرفته‌اند ،اما در معنای «تعادل و استقامت» یا «کمال اعتدال و استواری» نیز به کار رفته است.

عرب گوید: «الشمس فی کبد السماء؛ آفتاب در میانۀ آسمان است» (لسان العرب).

بنابراین «به راستی انسان را در تعادل و استقامت آفریدیم»، می‌تواند معنای دیگر و حتی راجح آن باشد.

و آیات «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» (تین، 4) و «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون، 14) می‌تواند مؤیّد این معنا باشد.

کبد در واقع همان حالت وسط و میانه است که سبب تعادل و استقامت می‌شود.

کبد در بدن انسان و حیوان هم چون در میانۀ بدن است، کبد نامیده‌اند.

علاوه بر این، انسان را در رنج آفریدن، چه پیام خاصی در آیه می‌تواند داشته باشد؟!

مگر اینکه با تکلّف به توجیه آن بپردازیم!

از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!

آیا خدا در قرآن فقط می‌خواهد وضعیت اسفبار دردها و رنج‌های انسان را به رخ بندگانش بکشد؟! اینکه بر خود بندگان پوشیده نیست و خوش‌بینی و نگاه خوش‌بینانه‌ای را هم به پیشگاه قدس او ایجاد نمی‌کند!

از دوستان می‌خواهم در این‌باره به تحقیق پردازند و به آنچه در اغلب تفسیرها آمده است، بسنده نکنند که قرآن کریم همگان را دعوت به «تدبّر» و «تعقل» و «تفکر» کرده است.

«اَفَلا یَتَدَبّرُونَ القرآنَ اَم عَلی قلوبٍ اقفالها؛ آیا در قرآن، نیک درنمی‌اندیشند؟ مگر بر دل‌ها[ی آنان] قفل‌های [ویژه]اش زده‌اند»؟! (محمد، 24)

1. در تفسیر «جامع البیان فی تفسیر آی القرآن» (ج10، ص8643، چاپ دارالسلام، قاهره مصر، معروف به تفسیر طبری) از محمدبن‌جریر طبری، از ابن عباس نقل کرده است که «فی کبد» ای فی نَصَب یعنی انسان را در راست‌قامتی و استواری و افراشتگی آفریدیم. و در تعبیر دیگر «فی انتصاب» که همان راست‌قامتی و استواری است.

و باز از گروهی از صحابه و تابعین نقل کرده است که «کبد» را «معتدلاً بالقامه، و معتدلاً فی القامة» دانسته‌اند.

همچنین از گروه دیگری از تابعین نقل کرده که «کبد» را به معنی «قائماً» یعنی ایستا و استوار دانسته‌اند.

2. تفسیر ابن عطیة معروف به المحرّر الوجیز (چاپ دار ابن حزم یک جلدی، بیروت، ص1979) همان قول ابن عباس را به عنوان یک قول از چند قول نقل کرده است.

3. در تفسیر «روح المعانی» از سید محمود آلوسی بغدادی، (چاپ دار احیاءالتراث العربی بیروت، ج 29-30) گوید: و عن ابن عباس و عبدالله بن شداد و ابی صالح و الضحاک و مجاهد أنهم قالوا ای خلقنا منتصِبَ القامة واقفاً و لم نجعله مُنکَباً علی وجهه، که اینان کبد را به معنی راست‌قامت و استوار و بدون واژگونی و کجی دانسته‌اند.

این اقوال با آیۀ «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» کاملاً سازگار است.

دیگر مفسران نیز کم و بیش همین معنا را از سه منبع مذکور نقل کرده‌اند.

بنابراین ترجمۀ «لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فی کبدٍ» چنین خواهد بود:

«به راستی انسان را در کمال اعتدال و استواری آفریدیم».

اما بیشتر مفسران، کبد را به معنی رنج و سختی گرفته‌اند.

البته برخی نیز آن را به معنی «نیرومندی و اوج گرفتن» گرفته اند و آن را اشاره به مشرکان و اعیان و اشراف نیرومند و مقتدر مکه دانست‌اند که مال را در راه باطل مصرف می‌کرده‌اند و مکرر قدرت و نیرومندی خود را به رخ این و آن می‌کشیده‌اند لذا در آیۀ بعد می‌فرماید:

«اَیَحسَبُ اَن لَم یَرَهُ اَحَدٌ؛ آیا گمان می‌کند که کسی او را ندیده است؟! در حالی که خدا حاضر و ناظر بر احوال آنان است.»

استاد محمدعلی کوشا