حجتالاسلام والمسلمین کوشا در مورد راهکار ترویج زندگی قرآنی گفت: اصول اعتقادی خویش را با پندار و گفتار و رفتارمان انطباق دهیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی استاد کوشا به نقل از ابنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، مجتهد، مفسر، پرکارترین منتقد در حوزۀ ترجمۀ قرآن و استاد حوزه، مطالب مهمی در مورد مشخصههای زندگی قرآنی و راهکار ترویج آن در سطح جامعه بیان کرد که این مطالب در ادامه، در قالب یک گفتوگو آمده است.
مشخۀ اصلی زندگی قرآنی چیست؟
زندگی قرآنی، زندگی توحیدمدار و پرهیز از هرگونه غلتیدن به وادی شرک است.
شما از اول تا آخر قرآن را اگر با تدبر بخوانید، میبینید که در هر موضوعی که خدای سبحان سخنی به میان آورده است، روح کلام، توجه به الله تبارک و تعالی و یاد او و استعانت از او و توکل بر او دارد و اینکه تنها او را علیم و قدیر و حیّ و حاضر و ناظر بر خود و جهان هستی بدانیم؛ زیرا تنها وجود ازلی و ابدی اوست، و جز او همه موجوداتی وابسته و نیازمند و محدود و فقیر و در معرض فنا و نابودی هستند. به قول نظامی گنجوی: آنچه تغیّر نپذیرد تویی/ وان که نمرده است و نمیرد تویی.
بنابراین، زندگی قرآنی بر اساس معرفت قرآنی است، و حقیقت معرفت قرآنی هم به دو چیز در مورد بشر برمیگردد: «اطاعت از خدا» و «بندگی و پرستش خدا».
اگر این دو گزینه در زندگی انسان تحقق پیدا کند، زندگی او یک زندگی قرآنی یعنی توام با عزّت نفس و دوری از هرگونه بتپرستی خواهد بود. و بتی بدتر از بت نفسپرستی و انسانپرستی نیست.
در مقابل زندگی قرآنی یا توحیدی، زندگی مشرکانه و تبعیت از طاغوت است، که گاه طاغوت، طاغوت فرهنگی و اقتصادی وگاه نظامی و یا سیاسی است.
قرآن، با طرح «لا اله الا هو» خط بطلان بر تمام معبودها میکشد و تنها معبود انسان را خدای سبحان میداند.
نتیجه آنکه: زندگی قرآنی آن است که فرهنگ، اقتصاد، سیاست و همۀ خط مشیهای آدمی الهام یافته از فرهنگ و اقتصاد و سیاست قرآنی باشد که نمونۀ عینی آن زندگی پیامبراکرم(ص) و امیرمؤمنانعلی(ع) و دیگر امامانمعصوم(ع) است.
با توجه به مشخصۀ اصلی زندگی قرآنی که گفتید توحیدمداری است، جامعۀ ما چه مقدار از زندگی قرآنی فاصله دارد؟
با توجه به جواب سؤال اول، خودبهخود جواب سؤال دوم نیز روشن و برملا میشود!
آیا ما واقعاً فرهنگ و اقتصاد و سیاستمان قرآنی است یا خیر؟!
مؤمن بر اساس فرهنگ قرآنی، بغض و کینۀ مؤمن را به دل نمیگیرد، و انسان شریف و باایمان هرگز به حقوق طبیعی و شهروندی کسی تجاوز نمیکند، و مال و جان و آبروی کسی را دستخوش ریاستطلبیهای خود نمیکند!
در جامعۀ قرآنی، تبعیض و فقر و فحشاء و رباخواری و باندبازی و کاخنشین در مقابل کوخنشین و سیر در مقابل گرسنه وجود ندارد. آیا ما چنین هستیم یا خیر؟!
در جامعۀ قرآنی، هرگز شخص بیگناهی، محبوس و محروم و محصور از مزایای حیات انسانیاش نمی شود! و فکر و فرهنگ پلید خشونت و تضییع حقوق دامن هیچ شهروندی را آلوده نمیسازد!
در جامعۀ قرآنی ندای حقطلبی هرگز دچار اختناق و خفقان نمیشود! و فرهنگ تملق و خواری و ذلت، فرودستان را در مقابل فرادستان به پستی و فرومایگی نمیکشاند!
به منظور ترویج زندگی قرآنی در سطح جامعه، چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
سؤال سوم شما در واقع بر محور «چه باید کرد؟» دور میزند!
پاسخ اساسی این است که بیاییم و به سوی قرآن برگردیم.
بیاییم و در اصول اعتقادی خویش اندکی هم که شده است تأمل کنیم و آن را با پندار و گفتار و رفتارمان انطباق دهیم!
آیا به راستی عقیدۀ به معاد و حساب و کتاب روز قیامت، ما را از تضییع حقوق دیگران بازداشته و میدارد؟!
بیاییم و بیندیشیم که آیا عقیده به خدای حاضر و ناظر بر همهچیز، ما را از هواپرستی، بتپرستی، انسانپرستی و قدرتپرستی بازمیدارد یا خیر؟!
بیاییم و بیندیشیم که این همه در حیطۀ کلام و اصول عقاید، عدل الهی را تبلیغ میکنیم و در عرصههای اجتماعی، داد از عدل و تقوا میزنیم، آیا این شعار عدالتخواهی و تقواجویی در دو عرصۀ کلام و اجتماع، چند درصد در زندگی عینی و اقتصادی و سیاسی ما نقش عملی و تعیینکننده داشته و دارد؟!
اگر درست بیندیشیم و خود را با ملاکها و معیارهای قرآنی بسنجیم، وجدان ما میتواند قضاوتی نیکو در حق ما داشته باشد!