حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا گفت: چالش بزرگ بر سر راه علوم انسانی امروز؛ قشری‌گری، تحجر و دگماتیسمی بودن عده‌ای در تفسیر دین است!

 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی استاد کوشا به نقل از پایگاه خبری - تحلیلی طلیعه، نیاز به تحلیل در مورد مواجهه معارف قرآن کریم با علوم امروزی؛ نیاز به توضیح در مورد چگونگی عملیاتی کردن معارف متعالی قرآن کریم در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی؛ نیاز به تشریح و تعریف دیدگاه‌های قرآن کریم در مقوله تفاوت‌ها و تضادهای علمی، ما را بر آن داشت تا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، محقق، قرآن‌پژوه و عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، گفت‌وگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.

به نظر حضرتعالی اساساً قابلیت و امکان برداشت جزئیات و مبانی گوناگون در شاخه‌های مختلف علوم انسانی از آیات قرآن کریم وجود دارد؟ و آیا اصولاً قرآن کریم در مواجهه با علوم و شاخه‌های مختلف علوم انسانی، در جزئیات ورود نموده است یا خیر؟

قرآن و معارف اسلامی در قالب روایات و احادیث نسبت به شاخه‌های علوم انسانی، تنها اشاراتی کلی به رئوس و کلیات آن‌ها دارند، چنین نیست که همه بیخ و بُن علوم انسانی را در آیات و روایات بجویید یا از آن‌ها استخراج کنید و یا مثل برخی از مدعیان، همه چیز را از آن‌ها کشف کنید!

قرآن، دعوت به تعقل و تفکر و تدبر نموده است؛ در نهایت، ما نباید به دنبال چیزهایی برویم که مغایرت و مخالفت قطعی و یقینی با قرآن کریم و سنت قطعیه سیدالمرسلین(ص) دارد.

بشر باید فرزند زمان خودش باشد و با نیروی تفکر و تعقل و تدبر، خیلی چیزها را که جامعه او بدان نیازمند است کشف کند و در این مسیر باید از تجارب دیگر بنی‌نوع‌خود در این کره خاکی بهره برگیرد و از هر گونه جُمود و خُمود و رخوت و سستی و تعصب بپرهیزد تا بتواند فرزند زمان خود باشد. دین، فقط برافشاننده و شکوفاکننده عقل است و نباید همه جزئیات علوم و فنون را از دین انتظار داشته باشیم.

خطبه نخست نهج البلاغه را نیک بنگرید که رسالت وحی (دین) را شکوفایی عقل‌ها دانسته است نه اینکه عقل را از صحنه به‌در کند و خود جایش بنشیند! کسانی که جز این بیندیشند، گوهر دین را نشناخته‌اند.

در مباحث علمی و یافته‌های پژوهشی مهم‌ترین بحث و مسئله و چالش، بحث چگونگی تجاری‌سازی یا به عبارتی پیاده‌سازی و ساری و جاری کردن دست‌یافت‌های علمی در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی است؛ به نظر شما، مهم‌ترین چالش‌ها و یا موانع در مسیر تجاری‌سازی و پیاده‌سازی علوم قرآنی در بستر فرهنگی و اجتماعی جامعه کدام گزینه‌ها هستند؟

شاید وجه اشتراک همه پرسش‌های درهم تنیده شما، همان دغدغه‌های توأم با بیم‌وهراس از علوم انسانی مورد نظر شماری از روشنفکران بدون محدودیت‌های خاص باشد که از خوف آن، معمولاً به دستاوردهای علمی - تجربی دیگران، مارک اسلامی با تفسیرهای درون‌دینی خود می‌زنند! و به جعل عناوینی از قبیل: روانشناسی اسلامی، جامعه‌شناسی اسلامی، هیأت و نجوم اسلامی، فیزیک و شیمی اسلامی، طب اسلامی، ریاضیات اسلامی و امثال آن می‌پردازند! البته ما در جعل اصطلاح، چندان سر نزاع با کسی نداریم! شما می‌توانید تعبیراتی هم از قبیل: تراکتورسازی اسلامی! هواپیماسازی اسلامی! کشاورزی اسلامی! چغندرکاری اسلامی! هویج‌کاری اسلامی! هواشناسی اسلامی! و حتی زندانی کردن اسلامی را نیز وارد عرصه علوم انسانی کنید! و اصلاً می‌توانید همه چیز را با نگاه خودتان اسلامی جلوه دهید و هر لحظه هم آن را در رسانه‌ها، با نگاه و تفسیر خویش به خلق‌الله عرضه بدارید!

ولی اصل مسئله در اینجا این است که با این رنگ و لعاب‌های اسلامی تا چه اندازه می‌توانید بر این قد و قامت و قواره انسان امروزین آن‌هم با همه گرایش‌ها و فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگونش، رنگ و لعاب مورد نظر خود را بزنید! و بر فرض زدن این رنگ و لعاب، چقدر خواهید توانست این نسل پرسشگر را قانع کنید؟!

آری، اگر نگاه عقلانی و حاصل کار علوم تجربی و دستاوردهای گوناگون بشر امروزین را فقط با نگاه‌های درون‌دینی برخی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید، گمان نمی‌کنم گام استواری در جهت توسعه علوم انسانی برداشته باشید.

چالش بزرگ بر سر راه علوم انسانی امروز، نه وسعت بی‌منتهای فرادینی و فرامرزی آن؛ که قشری‌گری، تحجر و دگماتیسمی بودن عده‌ای در تفسیر دین و نگاه هراس‌افکنانه عده‌ای از گستره اطلاعات نسل امروزین و رغبت فراوان این نسل به گرمی ارتباطات و اندیشه‌ها و از طرفی فروپاشی تدریجی ساختارهای اندیشه‌های دگماتیسمی است!

استاد، در مباحث علمی و تولیدی علمی، بحث تشتت آراء و تضارب آراء و بعضاً تزاحم و تعارض، مطرح و مشهود است؛ نگرش قرآنی در باب مسائل اختلافی و چالش‌انگیز یا به عبارتی مورد اختلاف در دیدگاه‌های گوناگون علمی چیست؟ آیا از تعابیر قرآن کریم می توان این‌گونه استنباط نمود که علوم یاد نشده در قرآن کریم، علومی فاقد کارآیی و نامعتبر و ناکارآمد هستند؟

در اینکه توجه به «علم» و «آگاهی» در قرآن کریم، محور و راهگشای بسیاری از مشکلات است، تردیدی نیست. اهمیت «علم» و «دانستن» در قرآن تا جایی است که آفرینش هفت آسمان و زمین را برای انسان، و وجود انسان را برای دستیابی به علم و دانستن و آگاهی می‌داند!

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «اللهُ الَّذی خَلَقَ سبَعَ سماواتٍ ومن الأرضِ مثلَهُنَّ یَتنَزلُ الأمرُ بینهن لِتَعلَمُوا؛ خداست که هفت آسمان و زمین را آفرید و فرمان او در میان آن‌ها فرود می‌آید تا دانش و آگاهی بیابید» (طلاق، ۱۲). آری، انسان برای دانش و دانستن آفریده شده است. اما با توجه به گستره دانش و آگاهی، کدام رشته از دانش‌ها و دانستنی‌ها و آگاهی‌ها مورد توجّه قرآن کریم است؟

دنباله آیه، به این سؤال پاسخی بس استوار می‌دهد: «لِتَعلَمُوا اَنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شیءٍ قَدِیرٌ وَ اَنَّ اللهَ قَد اَحاطَ بِکُلِّ شیءٍ عِلماً؛ تا بدانید که خدا بر هر چیزی توانا است و اینکه بی‌گمان، خدا به هرچیزی احاطه علمی دارد (و چیزی از قلمرو احاطه علم و قدرت او خارج نیست)». تأملی هرچند اندک در این آیه، نشان می‌دهد که همه دانش‌ها و آگاهی‌ها ذاتاً ارزشمند و معتبرند، چون حقیقت علم و آگاهی، گویای کشف واقع است.

بنابراین «علم بما هُوَ علم» پر ارج و اعتبار است، چون راهنما و راهبر آدمی به سوی واقعیت‌ها و حقیقت‌هاست، اما کدام علم می‌تواند چنین رسالتی را ایفا کند؟ جواب این است که آن علم و دانستن و آگاهی‌ای که سر از معرفت و شناخت خدای «علیم» و «قدیر» درآوَرَد، حال هر علمی و با هر نامی که باشد! معقول یا منقول یا تجربی یا فنی، با هر نام و عنوان دیگر! و قرآن کریم در مقام دیگر در ارزش عالم و دانشمند آگاه به واقعیت و حقیقت چنین می‌فرماید که: «تلک الاَمثالُ نَضرِبُها للناسِ وَما یَعقِلُها اِلَّا العالِمُونَ؛ و این مَثَل‌ها را برای مردمان می‌زنیم، ولی جز عالمان (دانشمندان، دانایان و آگاهان) آن را درنمی‌اندیشند» (عنکبوت، ۴۳).

مراد از «عالمان» در این‌گونه آیات، طبقه خاصی از اهل دانش نیست، بلکه هر طبقه و صاحب هر رشته علمی را شامل می‌شود. چه عالمان دینی وچه عالمان دیگر رشته‌های متنوع علوم، چنان‌که در مقام دیگر می‌فرماید: «اَلَم تَرَ اَنَّ اللهَ اَنزَلَ مِنَ السَّماءَ ماءً فَاَخرَجنا بِهِ ثَمَراتٍ مُختَلِفٌ اَلوانُها وَ مِنَ الجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمرٌ مُختَلِفٌ اَلوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ، وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوابِّ وَالاَنعامِ مُختَلِفٌ اَلوانُهُ کَذالِکَ اِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ اِنَّ الله عزیز غَفُورٌ؛ آیا ندیده‌ای که خدا از آسمان آبی نازل کرده است، پس به وسیله آن محصولاتی پدید آورده‌ایم که رنگ‌هایشان گوناگون است؟! و برخی کوه‌ها دارای رگه‌هایی به رنگ‌های گوناگون سفید و سرخ و سیاه پر رنگ هستند؟! و همچنین از مردمان و جنبندگان و دام‌ها، رنگ‌های گوناگون وجود دارد؛ آری، از بندگان خدا تنها عالمان متخصصان اهل معرفت و دانش از او بیم دارند و حساب می‌برند. همانا خدا پیروزمندِ آمرزنده است.» (فاطر، ۲۷و28).

کلمه «علما» در این آیه با توجه به سیاق آیات ماقبل آن، عالمان و رشته‌های هیأت و نجوم، زمین‌شناسی، گیاه‌شناسی، حیوان‌شناسی، انسان‌شناسی و بلکه به مفهوم وسیع‌تر، همه متخصصان علوم گوناگون است که با تجربه و طبیعت سروکار دارند!

و می‌فرماید: اینان‌اند که با معرفتی که از این دانش‌ها به دست می‌آورند، آن‌گونه که شایسته است از خدا حساب می‌برند. چرا؟ چون «می‌دانند» و «آگاهی دارند» و در نتیجه چون «اهل معرفت» هستند از خدا حساب می‌برند و از عظمت قدرت بی‌نهایت او خائف‌اند!

و بدین‌سان قرآن کریم، به هر گونه دانشی ارج می‌نهد و در نهایت می‌خواهد که صاحب آن، دانشش را در مسیر معرفت و شناخت خدای یکتای بی‌همتا قرار دهد تا در نتیجه علاوه بر آبادانی دنیا، به سعادت او در سرای آخرت نیز بینجامد.

ما وقتی که سخن از «علوم انسانی» به میان می‌آوریم، برحسب آموزه‌های قرآن کریم، آن را محدود به علوم خاصی نمی‌کنیم، بلکه باید تلاش کنیم که جهت و مسیر آن‌ها را به سوی هدفمندی و هدفداری معقول یعنی توجه به مبدأ و معاد معطوف گردانیم.

و البته تحقق چنین امری صِرفاً با فرمان و بخشنامه، یا تفتیش عقاید و یا تحمیل آن، هرگز انجام نخواهد پذیرفت؛ بلکه تنها راه منطقی این امور، در پرتو منطق، دلیل، برهان، سلوک، شرح صدر، تحمل اندیشه‌ها و سلایق گوناگون و برقراری کرسی‌های مختلف آزاداندیشی است که در آن صورت، انواع علوم، راه راست و درست خود را در موضوعات متنوع پیدا می‌کنند.