دست‌یازی ابراهیم(ع) به مقام امامت، جدای از نبوّت و رسالت او نبوده؛ بلکه لازمۀ رسیدن به قلّۀ رفیع نبوّت و رسالت بوده است.

 

مقالۀ جناب سید موسی صدر در تفسیر واژۀ «إماماً» در آیۀ 124 بقره، انصافاً جالب، مستدل، روشن و روشنگر است.

ایشان، مراد از «إماماً» در «اِنّی جاعِلُکَ للنّاسِ اماماً» را به درستی «پیشگامی و پیشاهنگی در ساحت عبودیت و تقوا» دانسته است، که به عبارت دیگر همان «الگو شدن برای همگان» یا «رسیدن به مرحله عالیۀ قّلۀ نبوّت و رسالت» و «مقتدا و سرمشق شدن برای همۀ مردمان در ابعاد کمال اعتقادی، اخلاقی و عملیِ انسانی» است.

بنابراین، دست‌یازی ابراهیم(ع) به چنین مقام و مرتبۀ والا، جدای از نبوّت و رسالت او نبوده و نیست؛ بلکه لازمۀ تعالی و تکامل مقام نبوّت و رسالت او و رسیدن به قلّۀ رفیع آن بوده است.

در مقام تشبیه، به درخت تنومند و سرسبز و برافراشته‌ای می‌ماند که به محض رسیدن به اوج ثمر، به مرتبۀ کاملِ کمالِ خود می‌رسد و آنگاه از هر جهت، مایۀ جلب و جذب دیگران می‌شود و زمینۀ سود رسانی به آنان را فراهم می‌سازد.

با این توضیح، روشن می‌شود که ابراهیم(ع) با اعمال اختیاری خود در دوران شریف نبوّتش که از عهدۀ تمامی آزمایش‌های سخت برآمده و سرافراز و پیروز گشته است، زمینۀ چنین توفیقی برای او فراهم شده تا به قلۀ بلند نبوت اوج گیرد و به توفیق الهی، الگوی تمام عیار همۀ انسان‌ها گردد تا جایی که حتّی پیامبرخاتم(ص) و امّت او نیز مأمور به تبعیّت و پیروی از وی شوند:

«...فاتَّبِعُوا مِلَّة ابراهیمَ حنیفاً وَ ماکانَ مِنَ المُشرکینَ» (آل عمران، 95)

«لَقَد کانت لَکُم اُسوَه حَسَنَه فی ابراهیم...» (ممتحنه، 4).

استاد محمدعلی کوشا