تعریض‌های غیابی آن‌هم پس از رحلت مؤلف، عامل تحریک احساسات عدّه‌ای و سوءبرداشت اشخاصی دیگر می‌شود.

 

در مراسم رونمایی از کتاب «تحریر الأصول» تقریرات دروس علم الأصول امام‌خمینی(ره) به قلم آیت‌الله جوادی آملی، و قدردانی از ایشان، مقرّر محترم، ضمن ذکر خیری از اندیشه‌های امام‌خمینی(ره) و بحث از امور اعتباری و حقیقی، یادی از کتاب «شهید جاوید» به قلم مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی نمودند و اظهار کردند:

«فرق بین حقیقت و اعتبار از مباحث بسیار مهم علم اصول است که متأسفانه آن را جدّی نگرفتیم و لذا هزینه‌های گزافی مانند «شهید جاوید» را دادیم، اگر علم اصول، وظیفۀ خود را به درستی انجام می‌داد و متوجّه تفاوت بین حقیقت و اعتبار می‌شد شاهد آثاری مانند شهید جاوید در حوزه نمی‌بودیم!»

ای کاش ناقد گرانقدر، این اظهارات را در زمانی که مؤلف «شهید جاوید» در قید حیات بود، بیان می‌فرمودند تا مولّف آن کتاب نیز به دفاع از نظریۀ خویش برمی‌خواستند.

در اینجا صرفاً برای نقش مثبت تضارب آراء گوناگون در مباحث علمی یادآوری این نکته را لازم می‌بینم که بحث اصلی مولّف «شهید جاوید» همانا نقش تعیین‌کنندۀ امام‌حسین(ع) در حیطۀ وظایف او به عنوان وارث رسول‌خدا(ص) و علی‌مرتضی(ع) در مقابل حکومت جائر یزید، مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر بوده و در این‌باره برای تبیین منطقی، عقلانی و حقیقی فلسفۀ قیام با توجه به شرایط زمانی و محیط اجتماعی آن روز، به تبیین علمی و اجتماعی آن حرکت بزرگ پرداخته و نقش بسیار تعیین‌کنندۀ آن امام همام را با قلمی گویا و رسا بیان کرده است.

بنابراین، مصبِّ اصلی بحث «شهید جاوید»، ابتداءً و بالذّات، تبیین معقول فلسفۀ قیام امام‌حسین(ع) بوده، نه بحث از علم امام که همیشه علمای شیعه در کم و کیف آن، اظهارات گوناگون داشته‌اند!

حالا اگر دیگران از لوازم بحث اصلی ایشان برداشت‌های دیگری کرده‌اند مربوط به خود آنان است، نه انگیزۀ اصلی مولّف شهید جاوید.

و اما دربارۀ مباحث پیرامونی و نقد آن کتاب که در این‌باره حدود 20 کتاب و مقاله به رشتۀ تحریر در آمده، مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی به همۀ آن‌ها پاسخ‌های متین و عالمانه داده است.

ای کاش حضرت آیت‌الله جوادی آن جوابیه‌ها را خوانده بودند!

یادم نمی‌رود روزی از استاد صالحی دربارۀ نظرات دو عالم ارجمند: آیات حسن‌زاده آملی و جوادی آملی در آن روزگار غوغای عَلَم‌شنگه کردن شهید جاوید پرسیدم، ایشان گفتند:

«این دو بزرگوار از عالمان متین و معقول و متدیّن حوزه هستند و هرگز موضع تندی از آنان ندیده‌ام اما کسی مطلبی از آقای حسن‌زاده برای من نقل کرد و من هم به ایشان ضمن ابلاغ سلام، پیغام دادم اگر شما نظر مخالفی دربارۀ شهید جاوید دارید اجازه بدهید حضوری در منزل شما یا منزل ما یا جای دیگری که شما تعیین کنید بحثی داشته باشیم ولی جناب ایشان حاضر به ملاقات و بحث نشدند.»

ای کاش آن روز شخصیتی مانند آیت‌الله جوادی همین مبحث حقیقت و اعتبار را که درک صحیح آن را نافی شهید جاوید می‌داند! با آیت‌الله صالحی درمیان می‌نهادند و ضرورت مطرح نمودن آن را در علم اصول و تسرّی دادنش را به علم امام! بحث می‌کردند! چون صالحی نیز که از شاگردان مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا رحیم ارباب و آیت‌الله العظمی بروجردی و علامه طباطبایی بودند قطعاً از چنین بحثی استقبال می‌نمودند.

البته آیت‌الله جوادی اگر فرصت داشته باشند می‌توانند جوابیه‌های ایشان را به ناقدان محترم در کتاب‌های «عصای موسی»، «نگاهی به حماسۀ حسینی شهید مطهری» و مجموعه آثار مخطوط ایشان: «پژوهش‌های قرآنی»، «پژوهش‌های فقهی»، «پژوهش‌های حدیثی و تاریخی» و «نقد و نظر» را که به تازگی منتشر شده بخوانند و نقد کنند که چنین کاری به مصداق «حیات العلم بالنّقد والرّد» سبب شکوفایی استعدادهای طلاب حوزه‌ها و دانشجویان دانشگاه‌ها می‌شود.

اما چنین تعریض‌های غیابی آن‌هم پس از رحلت مؤلف و گذشت سال‌ها از فروکش کردن جدل‌پردازی‌های غوغاسالاران به ویژه در فضایی که کم‌وبیش یک طرفه باب سخن ضدّ آن مرحوم، عامل تحریک احساسات عدّه‌ای و سوءبرداشت اشخاصی دیگر می‌شود، گمان نمی‌رود کاری حکیمانه تلقّی شود.

مضافاً بر این، علم اصول به اندازۀ کافی سیر تکاملی خود را طی کرده و نیازی به تورم بیش از آن مقداری که گریبانگیرش شده ندارد! اگر خلأیی باشد که هست، مربوط به علم کلام و بازنگری و بازاندیشی در تاروپود آن است.

امروزه دنیای جدید با سازوکارهای ارتباطاتی‌اش چیزی فراتر از ذهنیات دلخوش‌کنی ما از دین و دستاوردهای‌اش می‌طلبد. نسل جدید بیش از فرو رفتن ما در پیچ‌وخم‌های دالان مسائل ذهنی، نیازمند پندار صحیح، گفتار استوار و رفتار درست و برآمده از آگاهی‌های وحیانی قرآن و فهم عمیق آن است.

به امید بیداری و آگاهی‌های روزافزون طلاب حوزه‌ها و بازنگری اندیشه‌ها با رویکرد قرآنی و درک آموزه‌های صحیح مکتب پیامبر و آل طاهرین‌اش.

استاد محمدعلی کوشا