چالش‌های نظری، باید برای اهل قرآن، انگیزۀ تحقیق و تعقل شود، نه مایۀ کدورت و تحقیر و احیاناً تصفیه حساب‌های شخصی و سیاسی!

 

اگرچه اینجانب، تئوری جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش را غیرواقع می‌دانم و هیچ دلیلی برای پذیرفتن آن نمی‌بینم و در نتیجه آن را فقط یک تئوری خام و نپخته می‌دانم و نمی‌پذیرم ولی بیان چند نکته در فواید این‌گونه اظهار نظرها را لازم می‌دانم.

اول اینکه بگذارید اهل تحقیق و نظر بدون هیچ دغدغه‌ای، یافته‌های خود را به زبان یا قلم بیاورند تا عرصه برای تضارب آراء گوناگون فراهم آید.

دوم اینکه کسی که با صراحت این‌گونه بر خلاف نظر اکثریت اظهارنظر می‌کند، بی‌گمان خود را اگر صددرصد محق نداند، دستِ کم در درستی نظر خویش گمانی قوی دارد.

سوم اینکه ارائۀ این‌گونه مطالب، اهل تحقیق را وادار به تحقیق بیشتر می‌کند تا دربارۀ قرآن به تدبر و تعقل عمیق‌تری بپردازند.

چهارم اینکه اینجانب اطمینان دارم که این‌گونه مطالب سبب می‌شود، که حقانیت قرآن در کشاکش جروبحث‌های موافق و مخالف چنین نظریاتی، روزبه‌روز بهتر و روشن‌تر نمایان گردد و ابعاد نکاویدۀ آن، به گونۀ دقیق‌تر کاویده شود.

پنجم اینکه عمده اختلاف دکتر سروش با دیگران در این خصوص، منتهی شدن بحث به «چیستی» و «چگونگی وحی» است که البته این چیستی و چگونگی هم تاکنون به گونۀ قابل درک برای هیچ‌کس به وضوح و روشنی، مبرهن نگشته است.

ششم اینکه همان‌گونه که «حقیقت وحی» مورد تفسیرهای گوناگون می‌تواند قرار گیرد، این نوع «رؤیا»ی مورد ادعای دکتر سروش نیز می‌تواند مورد تفسیرهای گوناگون واقع شود! و چنین نیست که نشاندن «رؤیا» به جای وحی، اصل مشکل را حتی طبق تفسیر دکتر سروش، حل‌وفصل کند و یا حلّال برخی مشکلات مورد نظر ایشان باشد!

هفتم اینکه همین‌قدر باید بدانیم: «جامعیت قرآن کریم» از جهت لفظ و معنا برای کسانی که اهل آن هستند جز با تعبیر واژۀ «معجزه» قابل وصف نیست و چنین اثر بی‌بدیلی را که در مقام تحدی نیز برآمده و قرن‌هاست که جاودانه و بی‌بدیل مانده است و روزبه‌روز هم شکوفایی‌اش نمایان‌تر می‌شود، چیزی نیست که در قالب تفسیر رؤیایی جناب آقای دکتر سروش بگنجد.

ولی با اینهمه، این‌گونه چالش‌ها در مقام نظر، باید برای اهل قرآن، انگیزۀ تحقیق و تعقل شود، نه مایۀ کدورت و تحقیر و احیاناً تصفیه حساب‌های شخصی و سیاسی!

استاد محمدعلی کوشا