از نظر تاریخی روشن شده بسیاری از احادیث ملاحم و فتن محصول حوادث سیاسی و اجتماعی چند دوره فتنۀ نخستین بوده است.

 

در سال‌های اخیر یکی از پدیده‌های شایع در میان نویسندگان شیعه و سنی و البته با گرایشاتی گاه سیاست‌زده اقبال و توجه دوباره به احادیث علائم ظهور و آخرالزمان و فتن و ملاحم و اشراط الساعه است.

از نقطه نظر حدیث‌شناسی غالب روایات شیعه و سنی در این زمینه‌ها مشکل سندی دارد. من بحثم اینجا البته بحثی سندی و از نقطه نظر سنتی نیست. منتهی از نقطه نظر تاریخی همینک روشن شده است که بسیاری از احادیث ملاحم و فتن محصول حوادث سیاسی و اجتماعی چند دوره فتنۀ نخستین بوده است. البته تعدادی از احادیث را هم بعداً زیدیه ساخته‌اند. تعداد زیادی هم محصول اصل اندیشۀ مهدویت و البته تظاهرات آن در میان فرقه‌های مختلف و از جمله امامیه است.

احادیث اخیر معمولاً به عنوان احادیث علائم ظهور شناخته می‌شوند. در این میان بعد از یکی دو قرن آغازین احادیث ملاحم و فتن تبدیل به ژانر شد. یعنی نوعی ادبی که می‌توانست بی‌ارتباط با واقعیت سیاسی و اجتماعی حیات مستقل خود را به عنوان گونه‌ای ادبی ادامه دهد و گسترش و تحول یابد. مقداری از آن هم به میزان اطلاع بر علوم غریبه مرتبط شد. از آغاز هم علم بر مغیبات خود میزان مهمی برای اثبات علم گسترده شماری از پیشوایان فرق مختلف بوده است. این شد که در قرن‌های بعدی احادیث و روایات زیادی با ترکیب احادیث قبلی و بدون آنکه ترکیب مضامین آن‌ها مقصود خاصی را برساند به عناوین مختلف و از جمله صرفاً به دلائل ادبی و تقاضای بازار مطالعه و کتاب خوان‌ها و از جمله اهتمام فرقه‌های صوفیانه و مدعیان کشف و مشاهده تولید شد.

اینجاست که می‌بینیم کتاب‌های زیادی با احادیث کاملاً ساختگی و بدون هیچ‌گونه اصالتی به ادبیات پیشین افزوده شد. منظورم از ساختگی بودن این احادیث این نیست که قبلی‌ها وضعشان خیلی بهتر بود. مقصودم این است که احادیث قبلی دست‌کم در چارچوب‌های روشن تاریخی و در واکنش به واقعیت‌های تاریخی ساخته و پرداخته می‌شد.

در دوره‌های مختلف سیاسی و از جمله عصر صفوی از این مجموعه احادیث و روایات بهره گرفته می‌شد تا حوادثی را که برای آن توضیح روشنی نمی‌شد ارائه داد بدین ترتیب تبیین و قابل فهم کرد. کما اینکه برای مشروعیت‌بخشی و یا مشروعیت‌زدایی حکومت‌ها و یا جریان‌ها از این نوع احادیث و روایات استفاده می‌شد.

در حقیقت احادیث و روایات ملاحم و فتن به نحوی دست خداوند را در ورای تحولات سیاسی و اجتماعی و حتی حوادث طبیعی مرگبار و عمدتاً سخت و غیر قابل هضم چنان می‌دید که در نهایت هم برای آن حوادث زمینۀ فهم و درکی فراهم می‌کرد و هم در نهایت امر، نوعی گشایشی برآمده از ارادۀ الهی را معاینه و پیش‌بینی می‌کرد. این وضعیت تا روزگار ما همچنان ادامه دارد.

طبعاً در زمان‌های بحران‌های اجتماعی و سیاسی و جنگ‌ها و قحطی‌ها نقل این نوع احادیث توجیه بیشتری داشت و قابل فهمتر است. در واقع این روایات به نحوی هم درصدد است آنچه رفته را توضیح دهد و هم به دنبال ارائۀ چشم‌اندازی معمولاً امیدبخش برای آینده‌ای نزدیک است که خواهد آمد، آینده‌ای که به طور طبیعی و با چشم یک معاصر معمولی قابل پیشبینی نیست. در یکی دو قرن اخیر البته به ویژه در ادبیات شیعی میزان این دست احادیث و روایات فزونی قابل توجهی یافت و حتی در 40 یا 50 سال اخیر تعدادی احادیث و روایات تازه به مجموعه و میراث پیشینیان، سخاوتمندانه افزوده شد.

بحران‌های سیاسی و اجتماعی و جنگ‌ها و فتنه‌های اولیه و بحران‌های هویت برای فرقه‌های اولیه در تاریخ سده‌های نخستین عاملی مهم برای شکل‌گیری ادبیات ملاحم و فتنی بوده است.

متن احادیث ملاحم و فتن و علائم الظهور آنچه از اصالت و قدمتی برخوردار است معمولاً از دو قسمت تشکیل شده: قسمتی که از آنچه واقعاً اتفاق افتاده خبر می‌دهد و آنچه انتظار می‌رود در آیندۀ آن سلسله حوادث اتفاق بیفتد. قسمت اول لزوماً همواره عیناً حکایت آنچه در واقع بیرونی اتفاق افتاده نیست بلکه نوعی روایت آن در بستر آخرالزمانی است اما یک مؤرخ توانایی این را دارد تا بخش تاریخی آن را به درستی بازشناسایی و تاریخگذاری کند. به طور نمونه مقدار زیادی از احادیث ملاحم و فتن مربوط به وقایع انقلاب عباسی است، اما آنچه بناست در آینده و در پی حوادث واقعی قبلی صورت گیرد معمولا بازتاب اهداف سیاسی و دینی و یا آرزوهای طبقات مختلف مرتبط با آن واقعه و حادثه است. در این چارچوب در واقع این نوع ادبیات هر بار با انگیزه‌ها و اهداف معینی که ناظر به کوشش‌ها و تلاش‌ها برای تغییراتی در واقع اجتماعی بود پر و بال داده می‌شد.

در تشیع امامیه، علما و فقهای بزرگ شیعه جز تعداد محدودی از احادیث، علائم ظهور و ملاحم و فتن را معتبر و یا نزدیک به معتبر نمی‌دانند. بخشی از احادیث این باب با احادیث قائمیت و رجعت هم البته پیوند خورده است. به هرحال اصلاً این احادیث بیشتر در کتاب‌های سنیان نقل شده و کسی که سهم وافری در انتقال این میراث سنی مذهب به ادبیات شیعی را دارد همانا علی ابن طاووس است.

در سال‌های اخیر برخی از نویسندگان اهتمام وسیعی به این نوع احادیث ابراز کردند و در راستای آن چندین کتاب در این زمینه نوشته شد که مهمترین آن نامش «عصر الظهور» است. در این کتاب بدون توجه به ریشه‌های متفاوت احادیث ابواب پیشگفته و بدون امعان‌نظر نسبت به زمینه‌های تاریجی جعل و تدوین این دسته احادیث کوشش شد حکایتی از وقت ظهور حضرت‌صاحب(عج) به دست داده شود که در حقیقت واجد بیان جزئیاتی بر پایه این احادیث است.

نویسنده چنان این احادیث را به هم پیوند می‌زند که گویی با تعدادی روایت تاریخی از حوادث و اتفاقات در دوره‌های گذشته تاریخی سر و کار دارد. غافل از اینکه، آنکه گفته‌اند «الجمع اولی مهما امکن» در ابواب فقه است که به عمل ناظر است و حجیت تعبدی اخبار آحاد و نه روایاتی که خبر از واقع خارجی می‌دهد. اینجا باید نخست از اصالت متن‌ها مطمئن شد و از سرچشمه‌های مختلف تاریخی آن پرده برداشت و به درستی آن‌ها را تفکیک کرد و با عینک یک مؤرخ، زمینه‌های جعل و تدوین و پردازش این احادیث را بررسی کرد.

خوشمزه اینجاست که نویسندگان این دست کتاب‌ها آنگاه که در سال‌های اخیر ملاحظه کردند که تا چه اندازه این نوع محصولات دستمایۀ نزاع‌های سیاسی جدیدی می‌شود و عده‌ای از این‌گونه باورها بهره‌برداری‌های خاص و با انگیزه‌های مشخص می‌کنند حاضر نشدند مسئولیت خود را در قبال این نوع آشفتگی‌های فکری بپذیرند که ممکن است این قبیل منشورات در جامعه دینی فراهم کند.

تفسیرها و بازخوانی‌ها از این نوع ادبی در سایۀ تحولات و حوادث اجتماعی و سیاسی امری است طبیعی که بارها تکرار شده و هر کس در ورای آن بر اساس ظن و البته نیت خود از آن روایات یاری می‌خواهد اما نباید فراموش کرد بر اساس تجربۀ تاریخی گاه این نوع ادبیات خود در ایجاد بحران‌های تازه، تأثیری تمام داشته است.

حسن انصاری