سرپرست دانشنامۀ امامت، مقالاتی که در نقد آیتالله صالحی نجفآبادی دیده را غیرعلمی و متعصبانه خواند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی استاد کوشا به نقل از خبرگزاری رسا، نشست نقد و بررسی کتاب «حماسۀ حسینی» نوشتۀ شهید آیتالله مطهری، روز گذشته با سخنرانی محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در سالن آمفی تئاتر دفتر مرکزی بنیاد دِعبِل خُزاعی برگزار شد.
«نگاهی به حماسۀ حسینی» آیتالله صالحی نجفآبادی خمیر میشد
اسفندیاری در این نشست در مورد نقد علمی گفت: اینکه نهادی رسمی عهدهدار نقد کتاب «حماسۀ حسینی» است بسیار جای خوشبختی است و این نشان میدهد جایگاه علمی جامعۀ ما آنقدر رشد کرده است که بزرگان را نیز نقد میکند زیرا سالهای پیش امکان نقد ایشان نبود تا جایی که دوست ایشان آیتالله صالحی نجفآبادی نیز وقتی ایشان را نقد کرد کتابش جمعآوری و خمیر شد تا اینکه سالها بعد مجدداً چاپ شد.
وی افزود: از دین تا دولت همه باید نقد شوند چون ما در علم، کتاب مقدس نداریم و حتی امامصادق(ع) فرموده است خدا رحمت کند آنکه عیبهای مرا به من نشان بدهد.
اسلامپژوه کشورمان در مورد تاریخچۀ کتاب «حماسۀ حسینی» بیان کرد: کتاب «حماسۀ حسینی» در ابتدا به عنوان جزوهای با عنوان «فریادهای استاد مطهری در مورد تحریفات عاشورا» منتشر شد و بعداً به صورت کتاب درآمد.
نقد اثر آیتالله صالحی نجفآبادی از روی تعصب بود
کتابشناس کشورمان در مورد نقدهایی که بر کتاب «حماسۀ حسینی» نوشته شده است اظهار کرد: دو نقد با دو دیدگاه متفاوت بر این کتاب شده است؛ یک نقد را دوست استاد مطهری، آیتالله صالحی نجفآبادی نوشت که عنوانش «نگاهی به حماسۀ حسینی» است و نقد دیگر، نقد عاملی با عنوان «کربلا، فوق عاشورا» است.
وی افزود: نقد آیتالله صالحی نجفآبادی را برخی برنتابیدند؛ من حداقل سه مقاله در نقد آیتالله صالحی نجفآبادی دیدم که جایگاه علمی نداشتند و از سر تعصب بودند. در هر صورت کتاب «حماسۀ حسینی» کتابی ارزشمند است و اگر همۀ نقدهای مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی را درست بدانیم و مجدداً به همان اندازه این کتاب را نقد کنیم باز هم از ارزش آن نمیکاهد.
فقه گذشتگان نمیتوانست امربهمعروف و نهیازمنکر در قیام امامحسین(ع) را نشان بدهد
سرپرست دانشنامۀ امامت در مورد ویژگیهای کتاب «حماسۀ حسینی» گفت: این کتاب پنج ویژگی دارد؛ یکی اینکه استاد مطهری عهدهدار ماهیتشناسی قیام امامحسین(ع) است و آن را معطوف به رسوا کردن یزید میداند؛ این الان از بدیهیات است اما در دهۀ 40 و 50 جزء بدیهیات نبوده است و نقدهایی هم که به کتاب «حماسۀ حسینی» شده در این مورد نیست.
وی افزود: دومین ویژگی این است که استاد مطهری خوب توانست عناصر امربهمعروف و نهیازمنکر را در مورد عاشورا نشان بدهد و به خوبی این نکته را برجسته کرد. گذشتگان ما مطابق فقهشان نمیتوانستد قیام امامحسین(ع) را با امربهمعروف و نهیازمنکر تحلیل کنند اما استاد مطهری این کار را کرده است. آنچه استاد مطهری در کتابش برجسته کرده، این است که امربهمعروف و نهیازمنکر امام(ع) یک حرکت اجتماعی و سیاسی است و این امر و نهی به فرادستان است، نه فرودستان.
وی ادامه داد: ویژگی سوم این کتاب، این است که استاد مطهری عهدهدار تحریفشناسی عاشورا شده است؛ این عنوان برای نخستین بار از طرف خود استاد مطهری مطرح شده است اگرچه این مطلب از کتاب «لؤلؤ و مرجان» شروع شده اما اصطلاح «تحریفشناسی عاشورا» را اولین بار خود استاد مطهری مطرح کرده است و توانسته بیتوجهیای که به «لؤلؤ و مرجان» شده بود را جبران کند.
وی افزود: «لؤلؤ و مرجان» به این دلیل مورد توجه قرار نگرفته است که محدث نوری اکثر آثارش ضعیف است، البته باید گفت به جز «لؤلؤ و مرجان»، بقیۀ آثارش ضعیف است که امامخمینی(ره) نیز گفتهاند کتب ایشان به هزل نزدیکتر است.
وی ادامه داد: ویژگی چهارم این کتاب، این است که استاد مطهری از اولین کسانی بوده است که نقش زنان را در نهضت عاشورا به خوبی نشان داده است، الان نقش زنان در عاشورا از توضیح واضحات است اما استاد آن زمان به خوبی این مطلب را دیده است.
تاریخنگار کشورمان در مورد نقش زنان گفت: سال 1349 رضا براهنی «تاریخ مذکر» را نوشت که این هم کتابی استثنائی و همدلانه با اسلام است، براهنی در این کتاب میگوید تاریخ ما تاریخ مذکرهاست؛ اما آیتالله مطهری گفت تاریخ اسلام تاریخ مذکر نیست بلکه ما در اسلام با تاریخ مذنث یعنی تاریخ مردان و زنان مواجه هستیم و در همان سدۀ اول، پنج زن نقش بزرگی داشتند البته قبل از استاد مطهری نیز دکتر ابراهیم آیتی و دکتر علی شریعتی به این نکته پرداخته بودند.
وی افزود: دکتر شریعتی بیان کرده که شام غریبان پایان کار نیست چون گذشتگان ما در مقاتل بعد از دهم عاشورا به قیام مختار میروند اما دکتر شریعتی میگوید باید بعد از آن به حضرتزینب(س) بپردازیم که چون ایشان پیام عاشورا را رسانده است.
اسفندیاری در مورد دیگر ویژگی «حماسۀ حسینی» گفت: ویژگی پنجم این کتاب این است که استاد مطهری در تاریخنگاری وارد نبودند و دغدغۀ ایشان تحلیل تاریخ بوده است؛ مثلاً کار ویل دورانت هم تجزیه است و هم تحلیل است اما مثلاً یکی مثل تویینبی فقط تحلیل تاریخ کرده است استاد مطهری نیز فقط تحلیل کرده است.
وی افزود: بنابراین تجزیههای تاریخی استاد مطهری چندان اهمیتی ندارد ولی باید اذعان کرد کار تحلیلی ایشان بسیار مهم بوده چون کتابهای تحلیلی در جامعۀ ما کم است زیرا نویسندگان ما ذهن خلاق و زاینده ندارند و این در تمام نهادهای آموزشی ما چه حوزوی و چه دانشگاهی وجود دارد که استاد و دانشجوی ما ذهن تحلیلی ندارند به طوری که هزار صفحه کتاب میخوانند اما 10 صفحه هم نمیتوانند بنویسند.
وی بیان کرد: آقا مطهری ذهن خلاق داشتند و هرچه میخواندند را تحلیل میکردند حال آنکه در روایات ما در مورد تحلیل آمده است که: «علیکم بالدرایات لا بالروایات».
«حماسۀ حسینی» بعد عرفانی دارد
اسفندیاری در ادامۀ این نشست در مورد بعد عرفانی کتاب «حماسۀ حسینی» شهید آیتالله مطهری گفت: استاد مطهری به بعد عرفانی اشاره کرده است، البته شاید ناگفته مانده باشد اما نادیده نمانده است چون امام(ع) شمشیر هم بزند نوعی عمل عرفانی است.
تاریخنگار کشورمان در مورد دائمی بودن جایگاه امامحسین(ع) اظهار کرد: میگویند قهرمانان یک نسل، جنایتکاران نسل بعدی هستند؛ اما امامحسین(ع) استثناء است و شاهدش این است که همۀ کسانی که در شهادت امام(ع) نقش داشتند پشیمان شدند و هریک گناه را به گردن دیگری انداختند و این جالب است که دشمنان نیز معترف به مظلومیت اباعبدالله(ع) شدند.
اسلامپژوه و سرپرست دانشنامۀ امامت در مورد نتیجهگیری شهید آیتالله مطهری در باب هدف امامحسین(ع) از قیام بیان کرد: استاد مطهری در باب هدف امام(ع)، به هدف مشخصی نرسیده بود در جایی گفته امامحسین(ع) خونین شدن و شهادت یاورانش را میخواست که عموماً از جمله دکتر شریعتی نیز همین را میگویند یعنی امامحسین(ع) خواسته است با خون خودش سلب مشروعیت از یزیدیان کند.
وی افزود: اما استاد مطهری در جای دیگری از «حماسۀ حسینی» میگوید امام(ع) به دنبال گرفتن حکومت بود همچنین استاد مطهری گفته امام(ع) میخواسته زمام امور را به دست بگیرد و بعد هم میگوید هیچکس نمیگوید امام(ع) دنبال حکومت نبوده است.
شهادت حضرتمسلم(ع) مساوی شکست نظامی امامحسین(ع) نبود
اسفندیاری در ادامۀ این نشست گفت: یکی از مغالطات در عاشوراپژوهی این است که با نگاه پساعاشورایی بخواهیم عاشورا را تحلیل کنیم که این تاریخوارانه است و ما نباید تاریخ را از آخر به اول تحلیل کنیم بلکه باید گامبهگام جلو بیاییم تا به عاشورا برسیم.
وی افزود: مثلاً همین که میگویند پس از کشته شدند مسلم(ع) مسلّم شد که امامحسین(ع) شکست میخورد همین نگاه وارانه به تاریخ است چون آن زمان حتی امکان صلح نیز وجود داشت و عمرسعد نامه برای صلح به ابنزیاد نوشت و ابنزیاد هم ابتدا پذیرفت اما شمر رأی او را زد.