آیتالله العظمی حیدری کاهش اختلافات بین شیعه و سنی و همچنین وصول به یک دینشناسی صحیح را به عنوان دلایل لزوم حرکت از اسلام حدیث به اسلام قرآن معرفی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی استاد کوشا به نقل از کانال تلگرام رسمی آیتالله العظمی سید کمال حیدری، آیتالله العظمی سید کمال حیدری چندی پیش مطلبی در مورد لزوم حرکت از اسلام حدیث به اسلام قرآن بیان کرده بود که این مطلب در ادامه آمده است.
اگر کسی بپرسد که چرا این بحث را مطرح میکنید؟ چه کسی است که نداند قرآن محور اصلی و مرجع اول در معارف دینی ماست؟ در پاسخ باید عرض کنم مطرح نمودن این بحث به دو دلیل بوده است:
دلیل اولِ اصل قراردادن قرآن: کاهش دادن اختلافات بین شیعه و سنّی
به نظر بنده بسیاری از اختلافاتی که میان مسلمانان به وجود آمده است، منشأ حدیثی دارد و نه قرآنی. به عبارت دیگر، ما اگر از روز اول به قرآن کریم مراجعه میکردیم و قرآن را محور قرار میدادیم - نمیگویم هیچ اختلافی به وجود نمیآمد؛ زیرا روشهای مختلفی برای فهم قرآن وجود دارد - اما بسیاری از اختلافات قابل حلّ بود، زیرا قرآن مرجعیتی مورد توافق میان تمام مسلمانان است. اما هنگامی که به روایات مراجعه میکنیم، این مشخصه را نمیبینیم، زیرا مرجعیت اهل سنت مجموعهای از منابع، و مرجعیت شیعیان مجموعه دیگری از منابع است، و مرجعیت الف و ب و جیم، از نظر روایات تفاوت دارند. بین علمای شیعه و سنّی از نظر مبانی «علم رجال» و «جرح و تعدیل» نیز تفاوت و اختلاف وجود دارد، اما در مورد قرآن اختلافی وجود ندارد یا حداقل میتوان گفت این اختلاف بسیار کمتر است. بنابرین از این نظر که قرآن کریم، مرجع اصلی است، هیچ اختلافی میان مسلمانان وجود ندارد و تمام مذاهب و جریانها و گروهها در این مورد توافق دارند.
بر این اساس، به نظر من اگر به قرآن مراجعه کنیم، میتوانیم مرجعیت معارف دینی را یگانه کنیم. البته ممکن است در فهم برخی آیات قرآنی اختلاف داشته باشیم، اما این موضوع با اختلاف در مورد اصل مرجعیت قرآن تفاوت دارد؛ یعنی اصل و مرجع دانستن قرآن، با تفاوت رویکردها و روشها در فهم قرآن قابل جمع است.
شما میدانید که ما در حال حاضر هنگامی که روایتی شیعی از اصول کافی نقل میکنیم، اهل سنت آن را نمیپذیرند، میگویند که ما به کتاب اصول کافی اعتماد نداریم؛ آنها نیز هنگامی که روایتی از بخاری یا مسلم یا مسند احمد میخوانند، شیعیان آن را نمیپذیرند. بنابرین مرجعیت روایی تفاوت دارد، اما اگر به قرآن مراجعه کنیم، مرجعیت یکی است.
دلیل دوّمِ اصل قراردادن قرآن: وصول به یک دینشناسی صحیح و دست برداشتن از اعتقادات نادرست
این را به صورت یک فتوا و عنوان کلی میگویم و انشاءاللهتعالی امیدوارم در شبهای آینده توفیق پرداختن به این موضوع را پیدا کنم. کاملاً صریح و آشکار در برابر شما میگویم، اسلامی که در قرآن آمده است، محورهای اصلی آن تفاوتهای زیادی در بسیاری از ابعاد با «اسلام حدیث» دارد، این مطلب، هم شامل منابع حدیثی شیعه میشود و هم شامل منابع حدیثی اهل سنت. بنده آمادگی دارم که این موضوع را کاملاً و به طور تفصیلی و مستند برای عزیزان توضیح دهم. البته این به معنای بینیازی به سنت و احادیث نیست، به هیچ وجه! این مسأله، به معنای الغای سنت و به حاشیه راندن آن نیست، ابداً چنین نیست! زیرا شما میدانید که برخی جریانهای قرآنی [قرآنیون] چنین ادعایی داشتند و دارند و میگویند قرآن به عنوان منبع تشریع کافی است و به غیر از آن، به هیچ چیز دیگری نیاز نداریم، منظور من این نیست؛ اما میخواهم بگویم اگر مرجعیت اوّلی و اصلی را برای احادیث قائل شویم و به قرآن مراجعه نکنیم و مبانی قرآنی در دین شناسی ما حضور پررنگ و حداکثری نداشته باشد - چه در مکتب تسنن و چه در مکتب تشیع - و قرآن را معیار و محور فهم حدیث ندانیم، در آن صورت «اسلام حدیث» با «اسلام قرآن» تفاوت زیادی خواهد داشت!
باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که اگر بخواهیم اسلامِ حدیث را بشناسیم، نخست باید اسلامِ قرآن را بشناسیم! باید اسلامی که قرآن به ما معرفی می کند را محور و میزان و معیار قرار دهیم و آنگاه به اسلام حدیث، یعنی اسلامی که احادیث به ارمغان آوردهاند، بپردازیم.