آیتالله منتظری چنان بر مواضع و نظراتاش پافشاری میکرد که فرد مقابل از تلاش برای تأثیرگذاری بر او به کلی نومید میشد...
در سوم محرم، سالگرد وفات زندهیاد آیتالله حسینعلی منتظری، یاد آن انسان بزرگ را گرامی میدارم و به روان پاکاش درود میفرستم.
دربارۀ آیتالله منتظری سخن بسیار گفته شده و از این به بعد هم بسیار گفته خواهد شد. او یگانه مرجعی است که مخالفان و دشمنانش به دلایل سیاسی سرتاسر زندگیاش را زیر ذره بین بردهاند تا بلکه نقطه ضعفی از او بیابند و آن را بر سر هر کوی و برزن فریاد زنند.
این تلاشها اما نتیجهای در بر نداشته است؛ چراکه صداقت و یکرنگی و خلوص آیتالله منتظری همواره او را از لغزش در بزنگاههای خطیر سیاسی بازداشته و به سمت انتخابی عادلانه سوق داده است؛ انتخابی که هزینههای سنگینی به شخص او وخانوادهاش تحمیل کرده است.
با اینهمه، مخالفان او که اغلب آنها کینهتوزی خود را نیز پنهان نمیکنند؛ گویی نقطه ضعفی از او یافتهاند که با شادی و شعف در تمام نوشتارها و گفتارهای خود آن را تکرار میکنند. آنها آیتالله منتظری را به «سادگی» متهم میکنند و میکوشند تا او را فردی القاءپذیر معرفی کنند!
سادگی به عنوان رفتاری بدون آلایش و تکلف و تبختر و همراه با صمیمیت و تواضع و خاکساری، البته صفت شریفی است که تمام بزرگان معنوی و اخلاقی تاریخ به آن مباهات داشتهاند و آیتالله منتظری هم بدین معنا البته ساده بود و به این سادگی هم افتخار میکرد. مخالفان آیتالله اما اصرار دارند که این سادگی، سبب تأثیرپذیری او از افراد خاص اصطلاحاً نفوذی شده و همین ویژگی او را به مخالفت با مواضع آیت الله خمینی و نظام سیاسی کشانده است!
آنان که در طول زندگی خود، حتی یک بار با آیتالله منتظری دمخور و وارد بحث شده باشند؛ اگر ریگی به کفش و غرضی در دل نداشته باشند؛ تصدیق میکنند که آیتالله منتظری نه فقط القاءپذیر نبود بلکه در موضوعاتی که دربارۀ آنها به تصمیم رسیده بود؛ با چنان استواری و استحکامی بر مواضع و نظراتاش پافشاری میکرد که فرد مقابل از تلاش برای تأثیرگذاری بر او به کلی نومید میشد.
این در واقع، تجربۀ بلاواسطۀ خود من از اوست. در دو دیدار خصوصی، همۀ توانام را به کار گرفتم تا نظر او را نسبت به موضوعاتی جلب کنم؛ اما چنان قرص و محکم بر نظر خود ایستادگی کرد که ادامۀ بحث با او را بیهوده یافتم. او در عین حال، تا زمانی که به تصمیم نرسیده بود؛ مشورتخواهی میکرد و نظر اهل فن را با هر گرایش و اعتقادی جویا میشد. بنابراین از استبداد رأی هم مصون و در امان بود.
جالب اینکه کسانی مدعی القاءپذیری آیتالله منتظری میشوند که در برهۀ پیش از جدا شدن راه او از دیگر مسئولان، گستردهترین و بیشترین تماس و ارتباط را با او داشتهاند. اگر آیتالله منتظری به واقع القاءپذیر بوده است؛ پس چرا خود اینها نتوانستهاند کمترین تأثیری بر دیدگاه و نظرات او بگذارند؟ بنابراین، یا باید بپذیرند که خودشان به کلی پخمه و کودن و ناتوان بودهاند که در این صورت، در جایگاه متهم کردن دیگران به «القاءپذیری» قرار نمیگیرند و یا اینکه آیتالله منتظری از القاءپذیری مبراء بوده است و آنها به او بهتان میزنند!
در حقیقت، آیتالله منتظری مصداق سخن عیسایمسیح بود که: چون کبوتر ساده و چون مار پیچیده باشید! پیچیدگی او البته به پیچیدگی سیاستورزان حیلهگر و مکار و چند چهرهای که جلوتر از نوک بینی خود را نمیبینند؛ شباهت نداشت. او با دلی روشن، دامهای پنهان را دید و با نگاهی نافذ، تلههای تزویر را شناخت و در آنها گرفتار نشد. از اینرو، به رغم رفتار خاکی و گفتار سهل و آساناش، پیچیدۀ واقعی او بود. این پیچیدگی را محمدی ریشهری بیش از دیگران دریافته بود!
خدایاش رحمت کند و در جوار اولیاءاش آرامش ابدی بخشد.
احمد زیدآبادی