آیا اگر استاندار به سفر نرفته بود سیلی نمی‌آمد؟! بیچاره مردمی که به جای پرداختن به علت، درگیر تشر زدن به معلول می‌شوند!

 

در سیستم سرتاپا غلط مدیریت در ایران، همه دوست دارند به جای «علاج واقعه پیش از وقوع آن»، مشکل را به گردن یک نفر بیندازند و عوام بیچاره‌تر از خودشان را گول بزنند که: اگر فلان مسؤل غایب نبود و فقط شاهد و حاضر قضایا می‌بود و با خرواری تملق از مقامات در تلویزیون هارت و پورت می‌کرد، مشکلی به وجود نمی‌آمد!

غافل از آنکه: «‌خانه از پای‌بست ویران است!»

هنر این‌گونه سیستم مدیریتی، فقط امر و نهی از بالا و لزوم اطاعت از پایین بدون هیچ راهکار صحیح و منطقی است!

در این‌گونه سیستم مدیریتی، فرد و یا افرادی باید قربانی باندهای پنهانی شوند که با به کارگیری قدرتِ متمرکز به هرگونه اختلاس و زد و بندی دست می‌یازند و آخرسر هم با انداختن گناه به گردن یک نفر خیال خود را راحت می‌کنند!

و جالب اینکه این نمایش در تمامی صحنه‌های گوناگون اجتماعی تکرار می‌شود! و سیستم اطلاع‌رسانی هم مدتی در رسانه‌ها «روضۀ ننه من غریب» آن را می‌خوانند و پس از خاموشی احساسات مردم، باز آش‌ همان آش و کاسه همان کاسه به گونۀ دیگر تکرار می‌شود!

حالا آیا به راستی مشکل سیلاب گلستان فقط غایب بودن استاندار بود؟!

آیا اگر استاندار به سفر نرفته بود سیلی نمی‌آمد؟!

بیچاره مردمی که به جای پرداختن به علت، درگیر تشر زدن به معلول می‌شوند!

سال‌هاست که جنگل‌ها نابود می‌شود و صدایی از کسی درنمی‌آید!

سال‌هاست که ارزش‌ها واژگون می‌شود و بی‌ارزش‌ها بر مردم مسلط اما اعتراضی هم به گوش نمی‌رسد!

سال‌هاست که تبعیض همچون سرطانی بدخیم تمام اعضا و جوارح این مملکت را فراگرفته ولی اقدام عاجلی صورت نپذیرفته و نمی‌پذیرد!

سال‌هاست که در گرگان و مازندران سیل می‌آید ولی علاج واقعه پیش از وقوع، تحقق نمی‌یابد!

آری، مادام که مردمان، ریشۀ دردها و عامل عقب‌افتادگی‌های خود را نفهمند باید بهای ناآگاهی‌شان را نیز بپردازند!

استاد محمدعلی کوشا