حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا معتقد است: طبق آیات قرآن کریم، اخلاق نیکوی پیامبر(ص)، ایشان را اسوه‌ای برای مسلمانان ساخته است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی استاد کوشا به نقل از خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، پیامبر نور و رحمت، حضرت‌محمدمصطفی(ص)، مظهر و نمونه اعلای یک انسان‌ کامل و اخلاق‌مدار است که به‌عنوان خاتم‌ پیامبران و برای هدایت انسان‌ها به پیامبری برگزیده شده‌اند. آنچه در سیره و زندگی شخصیت پیامبراکرم(ص) برای همه انسان‌ها در همه عصرها و و مکان‌ها اسوه و الگو می‌باشد، اخلاق نیکوی این شخصیت بزرگ است، او خود نیز فرمود: من برای مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام. خبرنگار ایکنا به مناسبت ۲۸ صفر، سالروز رحلت پیامبراکرم(ص)، درباره سیره و زندگی آن حضرت از منظر قرآن گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم و مترجم و مفسرقرآن کریم داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا: قرآن کریم، شخصیت پیامبر اسلام(ص) را چگونه برای جامعه بشری معرفی می‌کند و چه یژگی‌ها و اوصافی را برای آن حضرت بیان می‌دارد؟

حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا: قرآن آیه‌های متعددی درباره پیامبر اسلام(ص) دارد که خیلی جالب است. در آیه ۲۱ سوره احزاب می‌فرماید:«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً؛ یقیناً برای شما در [ روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند». یعنی پیامبر(ص) اسوه حسنه، الگوی نیکو وکامل است، آن هم برای کسانی که امید به خدای متعال و لقای خداوند در روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند. وقتی پیامبر(ص) به عنوان الگو و سرمشق کامل برای انسان‌ها و امت معرفی می‌شود، حاکی از عظمت و بزرگواری اوست. در آیه ۱۲۸ سوره توبه می‌فرماید:«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ؛ یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به [هدایتِ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است». خداوند در همین آیه سه ویژگی بزرگ برای پیامبر(ص) بیان کرده است؛ اولین آن «َعزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ» می‌باشد، یعنی رنج و سختی شما برای پیامبر سخت و گران است؛ دوم اینکه او برای هدایت شما آزمند می‌باشد و حرص می‌ورزد؛ سوم اینکه نسبت به شما مؤمنان دلسوز و مهربان است. به دلیل همین ویژگی‌ها است که در آیه ۱۰۷ سوره انبیا می‌فرماید:«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ؛ و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».

وجود پیامبر برای تمام انسان‌ها مایه رحمت است و به همین دلیل خداوند در آیات چهارم و پنجم سوره نجم می‌فرماید:«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى؛ و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى‌گوید، آنچه مى‌گوید به جز وحیى که به وى مى‌شود نیست». در آیه ۴ سوره قلم نیز می‌فرماید:«وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و یقیناً تو بر ملکات و سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری». پیامبر به دلیل این ویژگی‌ها الگوی مسلمانان است که باید از او بیاموزند و یاد بگیرند و به همین دلیل است که آیه ۱۵۹ سوره آل عمران می‌فرماید:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ؛ (ای پیامبر!) پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌شدند، بنابراین از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد».

این آیه زمانی نازل شد که در جنگ احد عده‌ای از پیامبر(ص)نافرمانی کردند و همین نافرمانی سبب شکست مسلمانان در مرحله دوم جنگ شد و حمزه عموی پیامبر و جمعی از مسلمانان به شهادت رسیدند. خداوند در این آیه می‌فرماید آن عده‌ای که نافرمانی کرده و آن نقطه حساس و استراتژیک را رها کردند و موجب شکست مسلمانان شدند، عفو و برایشان طلب آمرزش کن و در امور مربوط به امت با آنها به مشورت بپرداز. واقعا این آیات برای جامعه ما باید مایه الگو باشد. پیامبر مردم را به دین دعوت کرد و مردم به او ایمان آوردند، ولی در میان همان مؤمنین سستی‌ها و خلاف‌کاری‌هایی بروز کرد، بعد از این سستی‌ها و خلاف‌ها است که خداوند می‌فرماید ای پیامبر وظیفه داری که آنها را عفو کنی و با تندی و خشونت با آنها برخورد نکنی. آنها از دستور پیامبر(ص) سرپیچی کردند، ولی خداوند به پیامبر می‌فرماید اولا آنها را عفو کن، ثانیا برایشان طلب آمرزش کن و ثالثا در میان آنها کسانی هستند که اهل اندیشه‌اند، پس آنها را به مشورت بگیر.

در مجموع، وقتی سیره پیامبر را مطالعه می‌کنیم، عجایب زیادی می‌بینیم. کسانی که می‌خواهند با سیره پیامبر(ص) آشنا شوند، حتما باید منابع اولیه تاریخی را مطالعه کنند، مثل سیره ابن اسحاق، سیره ابن هشام، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، کامل ابن اثیر و کتاب‌های دیگری که درباره سیره پیامبر(ص) نوشته شده‌اند. از منابع تاریخی در خصوص پیامبر این‌طور به دست می‌آید که ویژگی‌های اخلاقی برجسته ایشان باعث شد تا مردم به پیامبر(ص) گرایش پیدا کنند، جوانان دورش حلقه بزنند و یاران استوار و محکم پیدا کند. پیامبر زمانی که در جمع یاران و اصحاب قرار می‌گرفت، بشاش و گشاده‌رو بود و زمانی که در تنهایی به سر می‌برد، سیمایی محزون ولی توأم با تفکر و اندیشه داشت. هرگز به کسی خیره نگاه نمی‌کرد، در بیشتر مواقع چشمانش را به زمین می‌دوخت و در سلام کردن بر همه حتی بردگان و کودکان پیشدستی می‌کرد.

ایکنا: قرآن برای دعوت مردم به دین و توحید و رعایت اعمال و آداب دین‌داری و مسلمانی چه سازو کارها و خط مشی را برای پیامبر(ص) تعیین کره است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا: آیاتی که می‌فرماید:«...وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیلٍ؛ ... و از بابت آنها اختیار و مسئولیت دیگری به تو واگذار نشده است» و «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ و تو بر آنها تسلطی نداری»، به پیامبر خاطرنشان می‌کند که وظیفه نداری با زور و اجبار عقیده‌ای را به مردم تحمیل کنی، یا به زور متوسل شوی تا مردم مؤمن و مسلمان شوند. آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران از پیامبری که بر مخالفان خود پیروز شده است، می‌خواهد که از در عفو و گذشت وارد شود، نه از در خشونت و انتقام‌گیری.

آنچه درباره پیامبر(ص) باید بیشتر بدانیم، این است که پیامبر(ص) یک‌سری خصوصیات اخلاقی داشت که مردم را جلب و جذب مردم می‌کرد، مثلا زمانی که وارد مجلسی می‌شد، نزدیک‌ترین جای خالی را انتخاب و همان‌جا می‌نشست و متوقع نبود که او را در صدر مجلس بنشانند؛ اجازه نمی‌داد کسی جلوی پایش بایستد یا برایش جای خالی باز کند. سخن همنشین خود را در زمان صحبت کردن قطع نمی‌کرد و با او به گونه‌ای رفتار می‌نمود که آن شخص تصور می‌کرد هیچ کس نزد پیامبر محبوب‌تر و گرامی‌تر از خودش نیست. بیش از حد لزوم سخن نمی‌گفت و آرام و شمرده صحبت می‌کرد، هیچ‌گاه زبان خود را به دشنام و ناسزا آلوده نمی‌ساخت و در حیا و شرم حضور بی‌مانند بود. هر گاه از رفتار کسی آزرده شده و ناراحتی در سیمای مبارکش نمایان می‌شد، کلمه‌ای گلایه‌آمیز و اعتراض‌آمیز بر زبانش جاری نمی‌شد. اخلاق فردی و اجتماعی برای جلب و جذب دیگران بسیار مهم است. پیامبر از بیماران عیادت می‌کرد، در تشییع جنازه حضور می‌یافت، جز در مقام دادخواهی اجازه نمی‌داد کسی در حضور او علیه دیگری سخن بگوید یا دشنام داده و بدگویی کند. کینه کسی را در دل نگه نمی‌داشت، درصدد انتقام ازکسی برنمی‌آمد، در هر حال عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می‌داد. اینها خصوصیات اخلاقی است که اگر مسئولان جامعه از آنها برخوردار باشند، مردم به سوی آنها جلب و جذب می‌شوند.

در جنگ احد با آن همه وحشی‌گری که به پیکر عمویش حمزه روا داشته بودند و پیامبر از مشاهده آن بسیار متحیر و اندوهگین شده بود، ولی به عمل متقابل دست نزد، حتی بعدا که وحشی، اسلام آورد، اسلام او را پذیرفت و متعرض وی نشد. هند همسر ابوسفیان که جگر حمزه را به دندان کشید، بعد از شهادت حمزه و زمانی که پیامبر بر مشرکان مسلط شد، در مقام انتقام از وی برنیامد و یکی از یاران ایشان که می‌خواست زبانش را به دشنام آلوده کند، پیامبر(ص) مانعش شد. خود را فوق قانون نمی‌دانست و از آن مستثنی نمی‌کرد. روزی به مسجد رفت و در ضمن یک سخنرانی فرمود: خداوند در روز قیامت از ظلم هیچ ظالمی نمی‌گذرد، اگر به کسی از شما از ناحیه من ستمی رفته و از این رهگذر حقی بر ذمه من دارد، مرا قصاص کند. شخصی از میان جمعیت برخاست و گفت: یا رسول الله! روزی که از طائف برمی‌گشتی و عصا را در دست خود حرکت می‌دادی، عصا به من اصابت کرد و مرا رنجور ساخت. پیامبر فرمود: حاشا که من این کار را به عمد انجام داده باشم، ولی در عین حال حاضر به قصاص هستم. بعد دستور داد که همان عصا را بیاورند و به دست آن شخص داد، ولی وی نپذیرفت و گفت: من شما را می‌بخشم، خدا نیز شما را ببخشد. این را مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است.

ایکنا: به نظر شما تا چه اندازه سیره و روش زندگی فردی و اجتماعی پیامبراکرم(ص) برای جامعه تبیین و ترسیم شده است؟ آیا فکر نمی‌کنید در این زمینه کم‌کاری‌هایی صورت گرفته است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا: ما به سیره پیامبر توجه نکرده‌ایم و رفتار و کردار ایشان را آن‌گونه که باید و شاید و بوده و هست، مورد تحلیل و تفسیر قرار نداده‌ایم. از طرف دیگر افرادی که دست‌اندرکار بوده‌اند، چون بی‌توجهی کرده‌اند، دیگران نیز رمیده‌اند و بی‌توجه بوده‌اند، مخصوصا کسانی که در طول تاریخ  به نام ادامه راه پیامبر مسئولیت‌هایی در لباس روحانیت داشته و دارند و کوتاهی کرده‌اند. وقتی مردم متوجه شوند که آنها کوتاهی کرده‌اند و قاصر یا مقصر هستند، به همان نسبت گریزان می‌شوند. من بارها این اظهارات را از جوانان شنیده‌ام و ناراحتی‌هایی بر زبانشان جاری ساخته‌اند که باید به آنها توجه کنیم.

زمانی پیامبر به لشکری از مسلمانان مأموریت جنگی داد و شخصی از انصار را به فرماندهی آنها منصوب کرد. فرمانده در اثنای راه بر سر موضوعی بر زیردستانش خشم گرفت و دستور داد که هیزم فراوانی جمع کرده و آتش بیفروزند. همین که آتش برافروخته شد، فرمانده گفت: آیا پیامبر تأکید نکرد که از اوامر من اطاعت کنید؟ همه تأیید کردند، سپس گفت: پس من فرمان می‌دهم خودتان را در آتش بیندازید. عده‌ای از آنها متحیر ماندند و خواستند اطاعت کنند و عده‌ای دیگر سرپیچی کردند. بعدا زمانی که رسول خدا از این ماجرا باخبر شد، فرمود: اگر اطاعت می‌کردند، برای همیشه در آتش می‌سوختند، اطاعت جایی است که زمامداران مطابق قانون دستوری بدهند. این مطلب در صحیح مسلم نقل شده است. اینها نشان می‌دهد پیامبر(ص) به گونه‌ای مردم را تربیت کرده بود که با علم و آگاهی زندگی کنند و اگر افراد نادانی می‌خواستند اطاعت کورکورانه از دیگران داشته باشند، آنها را متنبه می‌ساخت.

قاضی عیاض اندلسی کتابی دارد به نام «الشفاء» که مربوط به قرن چهارم است و در آنجا نقل می‌کند که پیامبر در میان مردم نشسته بود و کسی دنبال ایشان می‌گشت، وقتی به او گفتند این شخص پیامبر است، آن مرد خم شد تا دست رسول خدا را ببوسد، ولی پیامبر اجازه این کار را به او نداد و فرمود: دست‌بوسی مخصوص پادشاهان است و من پادشاه نیستم، بلکه فردی از خود شما هستم که وظیفه دارم دین خالص الهی را به شما ابلاغ کنم. شیخ صدوق در کتاب «ثواب الاعمال» از پیامبر نقل می‌کند که ایشان خطاب به یاران خود فرمود: آیا می‌خواهید بدانید که آتش جهنم بر چه کسی حرام است؟ گفتند بله، پیامبر فرمود: آن کس که متین و با وقار است؛ کسی که خونگرم است و خود را تافته جدا بافته از مردم نمی‌داند؛ کسی که نرم‌خو است و خشونت در لفظ و عمل ندارد و کسی که در کارها آسان‌گیر است و به مردم سخت نمی‌گیرد.

در زمینه مسائل اجتماعی، پیامبر نه تنها مخالفان خود را می‌بخشید، بلکه با آنها به گفت‌و‌گو می‌پرداخت، از آنها نظرخواهی می‌کرد و با رأفت و رحمت با آنها برخورد می‌کرد. ما نیز باید چنین باشیم. منظور از مخالفان، مسلمانانی بودند که خود را از امت اسلام می‌دانستند و گاهی خلاف‌هایی را مرتکب می‌شدند که پیامبر با عفو و گذشت با آنان رفتار می‌کرد، نه کافران و منافقانی که علنا در مقابل پیامبر صف می‌کشیدند و قصد نابودی اسلام را داشتند. بنابراین نباید برادران دینی را با کمترین بهانه از خود رانده و طردشان کنیم.