ترکیه بدون نفت فقط از طریق توریسم درآمدی تقریباً معادل درآمد نفت ایران دارد. قبرس و سنگاپور فقط با توریسم بالاترین درآمد سرانه را ایجاد کردهاند.
وقتی مسئولان سیاسی و نظامی کشور در برابر تهدید به نخریدن نفت ایران میگویند «تنگه هرمز یا برای همه با هیچکس» البته از اینکه صدای واحدی از درون ایران به گوش میرسد جای خشنودی است. فارغ از اینکه چنین تهدیدی عملی هست یا نه؟ یا طبق قوانین بین المللی امکانپذیر است یا نیست؟ و اینکه متحدان ایران همراهی میکنند یا نه (که حتماً همراهی نمیکنند) اساساً اکتفا کردن به این شیوه از رویارویی با تهدید به قطع خرید نفت ایران، نوعی خودزنی است و به آمریکا و به دنیا رسماً گرا می دهند که ضعف ایران کجاست و نفتی که زمانی ابزار فشار سیاسی علیه قدرتهای خارجی بوده به وسیلهای برای فشار دادن گلوی دارندگانش و تسلیم کردنشان در برابر ارادۀ جبارانۀ آنها بدل شده است.
تهدید در برابر تهدید در دنیای سیاست، امری طبیعی و گاه ناگزیر است اما کافی نیست. شگفتآور این است که ما نقطۀ ضعف خود را که سبب طمع دشمن میشود برطرف نمیکنیم و به واکنشهای تاکتیکی و خطرساز دست میزنیم.
ترکیه بدون نفت فقط از طریق توریسم درآمدی تقریباً معادل درآمد نفت ایران دارد. قبرس و سنگاپور فقط با توریسم بالاترین درآمد سرانه را ایجاد کردهاند. برخی کشورها واردکنندۀ نفت هستند اما با توسعۀ صنعتی سریعشان که ناشی از تعامل با جهان است، نه انقلابیگری، توانستهاند بازارهای جهانی از جمله بازار کشور ایران را قبضه کنند.
بنابراین اگر ایران کمی در برابر تفکرهای متحجرانه و هزینهساز و بدون پایگاه اجتماعی بایستد و فضای داخلی را به صورت مدیریت شدهای برای توریسم بازتر کند به عنوان یکی از بزرگترین جذابیتهای توریستی جهان نیازی به نفت ندارد و رشتۀ این درآمد دست بیگانگان نیست مگر اینکه از طریق دوستان داخلیشان ناامنی ایجاد کنند و مانع آن شوند.
اگر در ایران کمی امنیت برای سرمایههای ایرانیان خارج از کشور ایجاد شود بین 400 تا 600 میلیارد دلار سرمایۀ آنان به داخل کشور جذب شود، اگر معادن خام ایران که توسط شرکتهای چینی و دیگران به ثمن بخس خریداری شده و چندین برابر به بازارهای آمریکایی فروخته میشود چون خود ما با بازار آنها ارتباط نداریم و بتوانیم خودمان مستقیماً عرضه کنیم و یا فرآوری شده صادر کنیم و اگر....، دیگر نیازی به وابستگی مطلق به درآمد نفت و اینهمه ضعف از ما و تهدید و تحقیر از سوی لمپنهای سیاسی چون ترامپ نیست. دست کم اینکه اقتصاد ایران از تک پایهای بودن نجات پیدا میکند. اقتدار راستین این است، نه فقط تهدید به بستن تنگه هرمز. اقتدار این است که اساساً دشمن قادر نباشد گلوی شما را بگیرد، این است که مردم در رفاه باشند و رضایت عمومی در بالاترین حد باشد و حاکم و محکوم در کمین فرصتهایی علیه همدیگر نباشند. اقتدار راستین، اقتدار ملی است و اقتدار نفتی، اقتداری کاذب و ناپایدار است. مشکل از خود ماست. اصلاً مسئولان کشور بگذارند این درآمدها برای کشور ایجاد شود درآمد نفت مثل همین الان در اختیار خودتان!
کرۀ جنوبی و امارات در برابر ایران 30 سال پیش، چون روستایی در برابر یک شهر توسعهیافته بودند، ترکیه به مرغان آسمان هم بدهکار بود و اکنون به قدرتی اقتصادی بدل شدهاند و ویتنام ویران شده پس از دو دهه جنگ و بمباران و بیش از دو میلیون کشته اکنون به سرعت در حال پیشرفت است... و ما هنوز راه رفتۀ بیحاصل در توسعه و اقتدار اقتصادی را تکرار میکنیم. یک محاسبۀ ساده نشان میدهد کشتیبان را سیاستی دگر باید.
ما به حکم «واعدوا لهم مااستطعتم بالقوه» باید آمادگی دفاعی خود را بالا ببریم اما در دنیای نابرابر کنونی، تمرکز کردن بر مزیت نظامی برای اقتصاد ایران جز فقر به ارمغان نمیآورد و به صنایع جنگطلبان جهان رونق میبخشد. مزیت نسبی ایران در جهان، نه مزیت نظامی که مزیت فرهنگی است و با مزیت اقتصادی باید پشتیانی شود.
عمادالدین باقی